سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ما را حقى است اگر دادند بستانیم و گرنه ترک شتران سوار شویم و برانیم هر چند شبروى به درازا کشد . [ و این از سخنان لطیف و فصیح است و معنى آن این است که اگر حق ما را ندادند ما خوار خواهیم بود چنانکه ردیف شتر سوار بر سرین شتر نشیند ، چون بنده و اسیر و مانند آن . ] [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :5
کل بازدید :15964
تعداد کل یاداشته ها : 15
103/2/7
1:23 ع
موسیقی

 روز اول صفر بود. دلم بسیار گرفته بود. انگار روز دردناک و غم انگیزی است. 

به سراغ کتابخانه رفتم و کتاب تقویم شیعه را برداشتم. صفحه ی مربوط به وقایع یک صفر را باز کردم:

وارد کردن سر مطهر امام حسین به شام

بنی امیه این روز را به خاطر ورود سر مطهر امام حسین به شام عید قرار دادند.

ورود اهل بیت به شام

با رسیدن خبر نزدیک شدن اسرای اهل بیت به دمشق،یزید دستو راتی صادر کرد:

1-تاجی جواهر نشان و تختی مرصع به سنگ های قیمتی آماده کنند.

2-بزرگان هر صنف با کمک یکدیگر شهر را در کمال زیبایی زینت نمایند.

3-تمام اهل شهر لباس های زینتی بپوشند و خود را بیارایند.

4-همگی در معابر رفت و آمد نموده،به یکدیگر تبریک بگویند.

5-پس از آمادگی کامل باطل و شیپور به اسقبال اسرا بروند.

6-جارچیان در شهر جار بزنند: سر های بریده و زنان و اطفال کسانی به شهر وارد می شوند

که به قصد براندازی حکومت عازم عراق بوده اند،

ولی عامل خلیفه یعنی ابن زیاد آن ها را کشته است. هرکس خلیفه را دوست دارد امروز شادی نماید.

 

شامیان پست نیز کوتاهی نکرده برفراز بام ها بیرق های رنگارنگ برافراشته اند و در هر گذری بساط

شراب پهن کردند. نغمه آوازخوانان بلند بود،و مردم دسته دسته به سوی دروازه کوفه در دمشق

می رفتند و عده ای از شهر خارج شده بودند.

این در حالی بود که اهل بیت مصیبت زده و داغدار پیامبر را _که جبرئیل امین پاسبان حریم محترمشان بود_

همراه با نیزه داران تازیانه به دست و بی رحم وارد دروازه ساعات کردند.

آن نابخردان پست همینکه جمع نورانی اسرا را دیدند زبان به جسارت گشودند.

در این شهر چه گذشت و با آن بزرگواران چه کردند قلم را یارای نوشتنش نیست.

 

ماه صفر




92/9/14::: 5:25 ع
نظر()
  

دریافت کد :: صدایاب