یک روز مردی یک باغی داشت. اودست به هر کاری می زد باغش به فروش نمی رفت. همه کاری کرد اما فایده نداشت.
روزی او به پیامبر اکرم گفت :«چراباغ من به فروش نمی رود.»
پیامبر جواب داد:«چند تکه استخوان فرد بی نماز در باغت است. استخوان ها در کنار درختی زیر خاک است آن را از باغت بینداز بیرون.»
او همان کار را کرد و باغش به فروش رفت.
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل